جشنهای ایرانیان باستان
جشن ها یکی از مظاهر تمدن و ویژگیهای فرهنگی نزد هر ملتی است که در حفظ هویت و ایجاد همبستگی فرهنگی-اجتماعی نقش بسزایی دارد. نحوهی برگزاری این جشنها و فلسفه آنها، جلوه اعتقادات و باورها و فرهنگ مردمان یک سرزمین است. همه ملت ها، قوم ها، ایلها و در همه سرزمینها، روزهایی از سال را جشن میگیرند. از کهن ترین جشنها تا جشنهای امروزی، شادمانی، سور، گردهمایی، غذا دادن و نیز به فراموشی سپردن کارهای جدی و برنامههای شغلی روزانه از ویژگیها و نقشهای بنیادین است. در ایران باستان جشنهای زیادی برگزار میشد که هر یک از آنها دارای فلسفه و حکمت خاصی بود و در موقعی مشخص از سال برگزار میشد و مراسم مخصوص به خود را داشت و بسیاری از آنها در فرهنگ امروز مردم ایران هنوز پا برجاست. شناخت آیینهای سنتی که همواره جنبه ملی-مذهبی داشته است به عنوان یک عامل در جهت تثبیت هویت ملی نقش بسزایی دارد.
نوروز بزرگترین جشن ایرانیان از روزگار کهن تا به امروز است و هم چنین پر شکوه ترین جشن بهاری در جهان به شمار میرود. آغاز سال روز اورمزد در ماه فروردین، برابری شب و روز، آغاز سرسبزی و شکوفایی طبیعت که در ایران باستان تا 21 روز جشن گرفته میشده است.آغاز جشن نوروز در تقویم میلادی برابر با 21 مارچ است.
فرارسیدن نوروز و آمدن بهار هماهنگ است با فراز آمدن روان و فروهر درگذشتگان و بودن آنان در کنار بازماندگان زمینی؛ به همین روی پیش از سال نو تلاش می کنند خانه تکانی و نوشدن را پیشه کنند تا روان و فروهر درگذشتگان با شادی به جایگاه خود بازگردند. خانه تکانی یکی از آیینهای نوروزی است که مردم بیشترکشور هایی که نوروز را جشن میگیرند به آن پایبندند. در این آیین، تمام خانه و وسایل آن در آستانه نوروز گردگیری، شستشو و تمیز میشوند. این آیین در کشورهای مختلف از جمله ایران، تاجیکستان و افغانستان برگزار میشود.
در مورد چیدمان سفره نوروزی نیز رسوم فراوانی وجود دارد اما آنچه که بر پایه فرهنگ ایرانی استوار بوده ومشترک است قرار دادن هفت سینی از دادههای نیک اهورایی است که نمادهایی از امشاسپندان اند.سیزده بدر
روز سیزدهم فروردین یا همان سیزدهبهدر که طی سال های اخیر روز طبیعت نیز نام گذاری شده، آخرین جشن نوروزی ایرانیان است. سیزدهبهدر سنت ایرانیان باستان به مناسبت پیروزی ایزد باران بر دیو خشکسالی اَپوش میباشد.
ایزد تیر یا تشترکه ایزد باران است و در باور پیشینیان برای این که ایزد باران در سال جدید پیروز شود و دیو خشکسالی نابود گردد باید مردمان در نیایش روز تیر ایزد از این ایزد یاد کنند و از او در خواست باریدن باران نمایند. در ایران باستان پس از برگزاری مراسم نوروزی سیزدهم که به ایزد باران تعلق داشت مردم به دشت و صحرا و کنار جویبارها میرفتند و به شادی و پایکوبی میپرداختند و آرزوی بارش باران را از خداوند مینمودند.
ایرانیان در این روز خوردنیها و مقداری آجیل و شیرینیهای باقیمانده و سبزههای سفره نوروز را با خود به طبیعت میبرند و سبزهٔ خود را در کنار جویبارها به آب روان میسپارند و آرزو میکنند که سالی پربرکت و خرم داشته باشند. تا پسین آن روز را بیرون از خانه هستند و در طبیعت و میان سبزه و صحرا به بازی و رقص های گروهی و شادمانی میپردازند.
معروف است که واژهٔ سیزدهبهدر به معنای «در کردن نحسیِ سیزده» است ولی با توجه به معانی واژهها «در» به معنی «دره و دشت» میباشد.
سیزدهبهدر مانند دیگر جشنها و مراسم ایرانیان دارای آیینهای خاص خود میباشد که از آن جمله موارد زیر است:
گره زدن سبزه
سبزه به رود سپردن
خوردن کاهو و سکنجبین
پختن خوراکهای متنوع به ویژه آش رشته
اردیبهشتگان یکی از جشنهای ماهانه سال ایران باستان بوده است و از شمار جشنهای آتش است. اردیبهشت یعنی بهترین راستی یا بهترین نظم و قانون و در نقش مادی خود از روشنایی و آتش پاسداری می کند.
روز سوم از هر ماه باستانی به نام اردیبهشت میباشد و بر اساس گاهشماری امروزین، سوم اردیبهشت خورشیدی، برابر با جشن اردیبهشتگان است.
ایرانیان از هزاران سال پیش در روز جشن اردیبهشتگان، لباس سپید رنگ میپوشیدند که نمایانگر پاکیزگی است. از سویی دیگر همزمان با زمانی است که در مناطق مختلف ایران گلها شکوفا شدهاند، از این رو این جشن به جشن گلها نیز تبدیل شد.
در این جشن، ایرانیان به کنار آتش و کانون روشنایی می رفتند و با آرزوی افزایش فروغ اهورایی در جان و روان خویش به نیایش می پرداختند. سپس با خوردنی های سنتی که فراهم شده بود پذیرایی می شدند.
خورداد یا خُـردات به معنی رسایی و کمال است و نماد رسایی و کمال است. این جشن در ششمین روز از ماه خورداد برگزار میشود. خرداد، در نقش مادی خود از آبها نگهداری می کند و انسان را در چیرگی بر تشنگی یاری خواهد کرد از این رو در آداب سنتی، به هنگام نوشیدن آب از خورداد به نیکی یاد میشود. در گاتها، از خرداد و امرداد پیوسته در کنار یکدیگر یاد شده است و در اوستای نو نیز از این دو امشاسپند که در نقش مادی خود پاسداری از آب و گیاهان را به عهده دارند و به هنگام تشنگی و گرسنگی به یاری مردم می آیند. به نیکی یاد شده است.
یکی از مهم ترین آیینهای روز خورداد که در جشن خورادگان برجسته تر انجام میشود، ، رفتن به سر چشمهها، کنار دریاها و رودها، تن شویی در آب پاک و سرودن نیایشهای ویژه این روز همراه با شادی و سرور همگانی است.
یکی از مهمترین آیینهای روز خرداد که در جشن خرادگان پررنگ تر میشود، رفتن به سرچشمهها یا کنار دریاها و رودها، تن شویی در آب و خواندن نیایشهای ویژه این روز همراه با شادی و سرور در کنار خانواده و دوستان بودهاست.
بهترین نماد برای جشن خردادگان گل سوسن است. معروفترین نمونههای گل سوسن نزد ایرانیان سوسن سپید Lilium candidum یا سوسن آزاد است، همچنین یکی دیگر از گونههای نادر گل سوسن که بومی برخی مناطق شمالی ایران است، سوسن چلچراغ Lilium lederbourii نام دارد.
این جشن درگرامی داشت تیشتَر (ستارهٔ باران آور در فرهنگ ایرانی) است و در روز تیر از ماه تیر که سیزدهمین روز این ماه است برگزار می شود. از دیدگاه تاریخی، جشن تیرگان روز کمانکشیدن پهلوان ایرانی به نام آرش و پرتاب تیر از فراز البرز کوه بوده است که در روایت تشتر یشت پس از نبرد بین ایرانیان وتورانیان صورت گرفته و سرزمین ایران از دشمن باز پس گرفته شده است. همچنین جشن تیرگان به روایت ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه، روز بزرگداشت مقام نویسندگان در ایران باستان بوده است.
جشن تیرگان، همراه با مراسمی وابسته به آب و آب پاشی و آرزوی بارش باران در سال پیش ِرو همراه بوده است و همچون دیگر جشن هایی که با آب در پیوندمی باشند، آبریزگان یا آب پاشان نامیده شده است. در چنین روزی نیاکان ما به کنار چشمه ها و رودخانه می رفتند و با پاشیدن آب در یکدیگر، ارزش و جایگاه آب در زندگی را گرامی می داشتند.
یکی دیگر از مراسم این جشن مانند برخی از جشن های ایرانی فال کوزه است. برای برگزاری این آیین، روز قبل از جشن تیرگان و یا بامداد روز جشن، دوشیزهای را برمی گزینند و کوزه سفالی سبز رنگ دهان گشادی به او میدهند که دوله نام دارد، او این ظرف را از آب پاکیزه پُر میکند و یک دستمال سبز ابریشمی را بر روی دهانه آن می اندازد آنگاه دوله را نزد همه کسانی که می برد که آرزویی در دل دارند و میخواهند در مراسم چَکُ دولَه شرکت کنند و آن ها جسم کوچکی مانند انگشتری، سنجاق سر، سکه یا مانند این ها در آب دوله می اندازند. سپس دختر دوله را به زیر درختی همیشه سبز چون سرو یا مورد می برد و در آنجا می گذارد. شامگاه روز جشن تیرگان و پس از مراسم آبریزان، همه کسانی که در دوله جسمی انداخته اند و نیت و آرزویی داشتنهاند در مکانی گرد هم می آیند و دوشیزه، دوله را از زیر درخت به میان جمع می آورد. در این فالگیری بیشتر بانوان شرکت می کنند و سال خوردگان با صدایی بلند به نوبت شعرهایی می خوانند و دختر در پایان هر شعر، دست خود را درون دوله می برد و یکی از چیزها را بیرون می آورد، به این ترتیب صاحب آن جسم متوجه می شود که شعر خوانده شده مربوط به نیت و آرزوی او بوده است.
جشن تیرگان از روز تیر تا روز باد، یعنی ده روز ادامه دارد و برای یادآوری داستان تیر آرش که ده شبانه روز در هوا حرکت کرد تا مرز ایران را گسترش دهد، ایرانیان در آغاز جشن تیرگان بعد از خوردن شیرینی، بندی بافته شده از ایریشم به نام نخ تیر و باد که از ۷ ریسمان به ۷ رنگ رنگینکمان آسمان بافته شده را به دست خود می بندند و در روزباد از ماه تیر(دهمین روز) این بند را باز کرده و در جای بلندی مانند تپه و پشت بام خانه به باد می سپارند تا آرزوها و خواستههایشان را به عنوان پیام رسان به همراه ببرد. این کار با خواندن شعر زیر انجام می شود: تیـر برو باد بیا، غـم برو شادی بیا، محنت برو روزی بیا، خـوشه مرواری بیا
واژه مهر به معنی پیمان و دوستی می باشد. در گاهشماری و فرهنگ ایران باستان، جشن مهرگان پس از نوروز دارای اهمیت ویژه ای بوده است و در شانزدهمین روز از ماه مهر برگزار می شود. دلیل آن این بود که در گاهشماری کهن ایران، سال تنها دو فصل بزرگ تابستان و زمستان را داشته و هر دو جشن، آغاز فصلهای سال را نوید میدادند.
به بیان دیگر، نوروز آغاز فصل نخست و مهرگان آغاز فصل دوم به حساب میآمد. فصل اول تابستان بود که از جشن نوروز آغاز میشد و هفت ماه ادامه داشت و فصل دوم، زمستان که از جشن مهرگان آغاز میشد و تا پنج روز پس از آن ادامه مییافت.
به گزارش شاهنامه فردوسی، انگیزه ای که به پیدایش جشن مهرگان در تاریخ ایران نسبت میدهند، پیروزی ایرانیان بر ضحاک تازی به پیشنهاد و همت کاوه آهنگر بوده است که پس از تلاش و پایمردی فراوان، او را به بند آوردند و فریدون را به عنوان رهبر خود برگزیدند.
اکنون نیز در برخی مناطق ایرانیان در روز مهر با انجام نیایش و اجرای برنامههای فرهنگی مانند سخنرانیهای ملی و آیینی و سرود، با خوراکی های سنتی از یکدیگر پذیرایی میکنند و جشن مهرگان را با شادی برگزار می دارند.
از شب آغاز زمستان با نام «شب چله» یا «شب یلدا» نام میبرند که همزمان با شب انقلاب زمستانی و بلندترین شب سال است. ایرانیان پیشینه این شب را به ایزد مهر “میترا” پیوند میزنند، ایزدی که دارنده هزارچشم و هزارگوش، دارنده دشتهای فراخی است که از سنگ زاده میشوند و شب چله هم که مترادف شب یلداست از آن روست که چهل روز اول زمستان را «چله بزرگ» و بیست روز بعد از آن را «چله کوچک» نامیدهاند.
در گذشته، آیینهایی در این هنگام برگزار میشده است که یکی از آنها شب زنده داری تا بامداد به گرد آتش و تماشای طلوع خورشید تازه متولد شده، بوده است. جشنی که از لازمههای آن، حضور کهنسالان و بزرگان خانواده، به نماد کهنسالی خورشید در پایان پاییز بوده است، و همچنین خوراکیهای فراوان برای بیداری درازمدت که همچون انار و هندوانه و سنجد و آجیل که وجود هر کدام با دلیل و نشانه ای بوده است. از دیگر مراسم باشکوه این جشن حافظ خوانی و تفال بر دیوان حافظ شیرازی است.
جشن اسفندگان (سپندارمذگان) روز گرامیداشت زنان در ایران باستان است. ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه آورده است که ایرانیان باستان این روز را روز بزرگداشت جایگاه زن و پاسداشت زمین میدانستند. زنان در چنین روزی لباس نو می پوشیدند و از مردان هدایا دریافت می کردند و کارهای روزانه مربوط به زنان را در این روز، مردان برعهده می گرفتند . جشن اسفندگان در روز اسفند (سپندارمذ – پنجمین روز) از ماه اسفند برابر با بیست و نهم بهمن در گاهشماری خورشیدی امروزین برگزار میشود.
سپنتَه آرمَئی تی به چم آرمان و عشق مقدس است به همین روی این ویژگی را در بانوان بیشتر مشاهده کرده اند و این روز را به زنان اختصاص داده اند و از آنجا که فروتنی و زایندگی در زن و زمین مشترک بوده است بنابراین اسفندگان روز بزرگداشت زن و زمین نام گرفته است و سپندارمذ لقب ملی زمین شده است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق و باروری است چون با فروتنی، تواضع و گذشت زندگی را به همه زیستمندان هدیه میکند. زشت و زیبا را به یک چشم مینگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان میدهد. به همین دلیل در فرهنگ ایران باستان اسپندارمذگان را به عنوان نماد مهر مادری و باروری میپنداشتند.
اکنون نیز ایرانیان این روز را روز بزرگداشت زنان پذیرفته اند و برای ارج گذاشتن به مقام و جایگاه مادران در چنین روزی با برپایی برنامه هایی شاد به زنان و مادران خود گل و هدایایی پیشکش می کنند.
چهارشنبهسوری در فرهنگ پارسی به عنوان پیش درآمد عید نوروز شناخته شده است که ذر آخرین سه شنبه شب برگزار میشود و همواره قبل از فرا رسیدن سال نو برپا می شده و هنوز هم در بین اقوام ایرانی از اهمیت خاصی برخوردار است.
واژهٔ «چهارشنبهسوری» از دو واژهٔ چهارشنبه و سور به معنی جشن و سرور تشکیل شده است. در این روز ایرانیان آتش افروخته و از روی آن میپرند و در هنگام پرش میخوانند “زردی من از تو، سرخی تو از من” به این نیت که آتش رنگ زردی، بیماری و مشکلاتشان را بگیرد و بجای آن سرخی و گرمی و نیرو به آنها بدهد.
آتش عنصر نمادین و اصلی در جشن چهارشنبهسوری است. آتش از زمان های بسیار دور نزد بشر دارای اهمیت خاصی بوده و برای ایرانیان مظهر سلامت و تندرستی، روشنی و پاکی است.
آیینهای مرسوم در جشن چهارشنبهسوری:
- افروختن آتش
- قاشقزنی
- فالگوشی و گرهگشایی
- آجیل مشکلگشا