طراحی بال آبیاری در آبیاری ساکن بارانی
در ﺳﻴﺴﺘﻤﻬﺎی آﺑﻴﺎری ﺑﺎرانی ﺳﺎﻛﻦ، ﺑﺎﻟﻬﺎی آﺑﻴﺎری از ﺟﻨﺲ ﭘﻠﻲ اﺗﻴﻠﻦ و آﻟﻮﻣﻴﻨﻴﻮم میﺑﺎﺷﻨﺪ. اﻳﻦ ﻟﻮﻟﻪﻫﺎ در رو ﻳﺎ زﻳﺮزﻣﻴﻦ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ و اﻏﻠﺐ دارای ﻗﻄﺮﻫﺎی 50 ﺗﺎ 75 ﺑﺮای ﻟﻮﻟﻪﻫﺎی پلی اﺗﻴﻠﻦ و ﻗﻄﺮﻫﺎی 2 ﺗﺎ 4 اﻳﻨﭻ در ﻟﻮﻟﻪﻫﺎی آﻟﻮﻣﻴﻨﻴﻮمی میﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺑﺎﻟﻬﺎی آﺑﻴﺎری اﻏﻠﺐ در ﺟﻬﺖ ﺧﻄﻮط ﺗﺮاز ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ و ﻃﺮاحی ﻫﻴﺪرولیکی آﻧﻬﺎ از اﻫﻤﻴﺖ وﻳﮋهای ﺑﺮﺧﻮردار میﺑﺎﺷﺪ. در ﻃﺮاحی ﺑﺎﻟﻬﺎی آﺑﻴﺎری ﻣﺴﺎﺋﻠﻲ از ﻗﺒﻴﻞ : ﻃﻮل، ﻗﻄﺮ، ﻇﺮﻓﻴﺖ، ﻓﺸﺎر ﻻزم در اﺑﺘﺪای ﻟﻮﻟﻪ و ﻛﻨﺘﺮل ﺗﻐﻴﻴﺮات ﻣﺠﺎز ﻓﺸﺎر ﻣﻮرد ﺑﺮرسی ﻗﺮار میﮔﻴﺮد.
اﻓﺖ ﻣﺠﺎز ﻓﺸﺎر در ﺑﺎﻟﻬﺎی آﺑﻴﺎری
ﺑﺮای آﻧﻜﻪ ﻳﻜﻨﻮاختی ﭘﺨﺶ و در ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺑﺎزده آﺑﻴﺎری درﺣﺪ ﻣﻨﺎﺳﺒﻲ ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻐﻴﻴﺮات ﺑﺪه آﺑﭙﺎﺷﻬﺎ در ﻃﻮل ﺑﺎل آﺑﻴﺎری از 10 درﺻﺪ ﺑﺪه ﻣﺘﻮﺳﻂ آﺑﭙﺎﺷﻬﺎ ﺗﺠﺎوز ﻧﻜﻨﺪ. ﺑﺮای رﺳﻴﺪن ﺑﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﻫﺪﻓﻲ ﺗﻐﻴﻴﺮات ﻓﺸﺎر در ﻃﻮل ﺑﺎل آﺑﻴﺎری ﻧﺒﺎﻳﺪ از 20 درﺻﺪ ﻓﺸﺎر ﻣﺘﻮﺳﻂ آﺑﭙﺎﺷﻬﺎ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺷﻮد. ﺑﺮای اﻳﻦ ﻣﻨﻈﻮر اﻓﺖ ﻓﺸﺎر ﻣﺠﺎز در ﺑﺎل آﺑﻴﺎری از راﺑﻄﻪ زﻳﺮ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ میﺷﻮد:
(∆Hl) a =0/ 2 × Ha
(∆Hl)a : اﻓﺖ ﻣﺠﺎز ﻓﺸﺎر در ﻃﻮل ﺑﺎل آﺑﻴﺎری (ﻣﺘﺮ)
Ha : ﻓﺸﺎر ﻣﺘﻮﺳﻂ آﺑﭙﺎﺷﻬﺎ (ﻣﺘﺮ)
ﺟﺪول 4-2 راﻫﻨﻤﺎی اﻧﺘﺨﺎب آﺑﭙﺎش
ﻗﻄﺮ ﺑﺎل آﺑﻴﺎری
ﻗﻄﺮ ﺑﺎﻟﻬﺎی آﺑﻴﺎری بستگی ﺑﻪ ﺑﺪه، ﻃﻮل و اﻓﺖ ﻣﺠﺎز ﻓﺸﺎر در ﺑﺎل آﺑﻴﺎری دارد. ﺑﺎ اﻳﻦ وﺟﻮد ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻧﻮع ﺳﻴﺴﺘﻤﻬﺎ ﻧﻴﺰ ﻣﺤﺪودﻳتهایی از ﻟﺤﺎظ ﻗﻄﺮ ﺑﺎل آﺑﻴﺎری وﺟﻮد دارد. ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل در ﺳﻴﺴﺘﻤﻬﺎی آﺑﻴﺎری آﺑﻔﺸﺎن ﻏﻠﺘﺎن ﺑﻪﻃﻮر ﻋﻤﺪه ﻗﻄﺮ ﺑﺎل آﺑﻴﺎری 4 اﻳﻨﭻ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ و در ﺳﻴﺴﺘﻤﻬﺎی آﺑﻴﺎری ﻣﺘﺤﺮک دﺳﺘﻲ ﻧﻴﺰ ﻗﻄﺮ ﺑﺎل 2، 3 و 4 اﻳﻨﭻ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ. در ﺳﻴﺴﺘﻢ آﺑﭙﺎش ﻣﺘﺤﺮک ﻧﻴﺰ ﺑﻪ دﻻﻳﻞ اﻗﺘﺼﺎدی و ﻓﻨﻲ ﻗﻄﺮ ﺑﺎل 50 ﺗﺎ 75 ﻣﻴﻠﻲﻣﺘﺮ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ. در ﻣﺮﺣﻠﻪ ﻃﺮاﺣﻲ اوﻟﻴﻪ ﻳﻚ ﻗﻄﺮ (ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﺤﺪودﻳﺘﻬﺎی ذﻛﺮ ﺷﺪه) ﺑﺮای ﺑﺎل آﺑﻴﺎری ﺣﺪس زده ﻣﻲ ﺷﻮد و ﺳﭙﺲ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻃﻮل ﻓﺮض ﺷﺪه، اﻓﺖ ﻓﺸﺎر ﺑﺎل آﺑﻴﺎری ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ و ﺑﺎ اﻓﺖ ﻓﺸﺎر ﻣﺠﺎز ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻣﻲﺷﻮد و درﺻﻮرت ﻋﺪم ﺗﻨﺎﺳﺐ، ﻗﻄﺮ و ﻳﺎ ﻃﻮل ﺑﺎل ﻛﻢ و ﻳﺎ زﻳﺎد ﻣﻲ ﺷﻮد ﺗﺎ ﺣﺎﻟﺖ ﺑﻬﻴﻨﻪ اﻗﺘﺼﺎدی و ﻫﻴﺪروﻟﻴﻜﻲ ﺑﻪ دﺳﺖ آﻳﺪ.
اﻓﺖ ﻓﺸﺎر در ﺑﺎﻟﻬﺎی آﺑﻴﺎری
اﻓﺖ ﻓﺸﺎر در ﻳﻚ ﺑﺎل آﺑﻴﺎری دارای آﺑﭙﺎش از اﻓﺖ ﻓﺸﺎر ﻫﻤﺎن ﻟﻮﻟﻪ ولی ﺑﺪون ﺧﺮوﺟﻲ ﻛﻤﺘﺮ اﺳﺖ، زﻳﺮا ﺑﺎ ﺧﺮوج آب از آﺑﭙﺎش، ﺑﺪه آب ﻟﻮﻟﻪ ﻛﺎﻫﺶ میﻳﺎﺑﺪ. روش ﻛﺮﻳﺴﺘﻴﺎﻧﺴﻦ در ﻣﻮرد ﺑﺎل آﺑﻴﺎری دارای ﭼﻨﺪ ﺧﺮوﺟﻲ، ﻣﻮرد ﻗﺒﻮل ﻫﻤﮕﺎن اﺳﺖ. در اﻳﻦ روش اﺑﺘﺪا اﻓﺖ ﻓﺸﺎر ﻧﺎﺷﻲ از اﺻﻄﻜﺎک ﺑﺮای ﻳﻚ ﺑﺎل ﺑﺪون ﺧﺮوﺟﻲ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ میﺷﻮد و ﺳﭙﺲ آن را در ﻳﻚ ﻋﺪد F ﻛﻪ ﺑﺴﺘﮕﻲ ﺑﻪ ﺗﻌﺪاد ﺧﺮوجیﻫﺎ (آﺑﭙﺎﺷﻬﺎ) دارد ﺿﺮب ﻣﻲﻧﻤﺎﻳﻨﺪ.
ﺑﺮای ﺗﺨﻤﻴﻦ اﻓﺖ ﻓﺸﺎر ﻧﺎﺷﻲ از اﺻﻄﻜﺎک در ﺑﺎﻟﻬﺎی آﺑﻴﺎری و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﻟﻮﻟﻪﻫﺎی اﺻﻠﻲ میﺗﻮان از ﻣﻌﺎدﻟﻪ ﻫﻴﺰن وﻳﻠﻴﺎﻣﺰ اﺳﺘﻔﺎده ﻧﻤﻮد:Hf : اﻓﺖ ﻓﺸﺎر ﻧﺎﺷﻲ از اﺻﻄﻜﺎک (ﻣﺘﺮ)
L : ﻃﻮل ﻟﻮﻟﻪ (ﻣﺘﺮ)
Q : ﺑﺪه ﻟﻮﻟﻪ (ﻟﻴﺘﺮ ﺑﺮ ﺛﺎﻧﻴﻪ)
C : ﺿﺮﻳﺐ اﺻﻄﻜﺎک ﻛﻪ ﺗﺎﺑﻌﻲ از ﺟﻨﺲ ﻟﻮﻟﻪ اﺳﺖ
D : ﻗﻄﺮ داﺧﻠﻲ ﻟﻮﻟﻪ (ﻣﻴﻠﻲﻣﺘﺮ)
F : ﺿﺮﻳﺐ ﻛﺮﻳﺴﺘﻴﺎﻧﺴﻦ ﺑﺮای ﻟﻮﻟﻪﻫﺎی دارای ﺧﺮوﺟﻲ
ﻣﻘﺪار C ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻗﻄﺮ ﻟﻮﻟﻪ، ﺳﺮﻋﺖ ﺟﺮﻳﺎن، ﻛﻴﻔﻴﺖ آب، ﮔﺬﺷﺖ زﻣﺎن و … ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻣﻲﻧﻤﺎﻳﺪ. در ﺟﺪاول ﭘﻴﻮﺳﺖ ﺷﻤﺎره 2 ﻣﻘﺎدﻳﺮ C در ﻓﺮﻣﻮل ﻫﻴﺰن وﻳﻠﻴﺎﻣﺰ، ﻣﻘﺪار J (اﻓﺖ اﺻﻄﻜﺎﻛﻲ در ﻃﻮل 100 ﻣﺘﺮ ﻟﻮﻟﻪ) ﺑﺮای ﻟﻮﻟﻪ آﻟﻮﻣﻴﻨﻴﻮﻣﻲ ﻗﺎﺑﻞ ﺣﻤﻞ و ﻣﻘﺪار F ﺑﺮای ﺗﻌﺪاد ﺧﺮوﺟﻴﻬﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ اراﺋﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ.
ﺑﺮای ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﺿﺮﻳﺐ ﻛﺎﻫﺶدﻫﻨﺪه F از ﻣﻌﺎدﻟﻪ ﻛﺮﻳﺴﺘﻴﺎﻧﺴﻦ ﻧﻴﺰ ﻣﻲ ﺗﻮان اﺳﺘﻔﺎده ﻧﻤﻮد. ﺑﺮای اﻳﻦ ﻣﻨﻈﻮر ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ اوﻟﻴﻦ ﺧﺮوﺟﻲ ﺑﻪ ﻓﺎﺻﻠﻪ Sl از ﻟﻮﻟﻪ اﺻﻠﻲ ﻗﺮار دارد از راﺑﻄﻪ 10-2 و زﻣﺎﻧﻴﻜﻪ اوﻟﻴﻦ ﺧﺮوﺟﻲ در ﻓﺎﺻﻠﻪ Sl2 از ﻟﻮﻟﻪ اﺻﻠﻲ ﻗﺮار دارد از راﺑﻄﻪ 11-2 اﺳﺘﻔﺎده ﻣﻲﺷﻮد.
ﻋﻼوه ﺑﺮ اﻓﺖ اﺻﻄﻜﺎﻛﻲ در ﻃﻮل ﻟﻮﻟﻪ ﻫﺎ، در داﺧﻞ اﺗﺼﺎﻻت، ﻣﺘﻌﻠﻘﺎت و ﺷﻴﺮآﻻت ﻧﻴﺰ ﻣﻘﺪاری اﻓﺖ وﺟﻮد دارد ﻛﻪ ﺑﻪ اﻓﺖﻫﺎی ﺟﺰﻳﻲ ﻣﻮﺳﻮم ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ. ﻣﻴﺰان اﻓﺖ اﺻﻄﻜﺎﻛﻲ در ﻳﻚ اﺗﺼﺎل ﺧﺎص ﺑﺴﺘﮕﻲ ﺑﻪ دو ﻋﺎﻣﻞ ﻧﻮع اﺗﺼﺎل و ﺳﺮﻋﺖ ﺟﺮﻳﺎن دارد ﻓﺮﻣﻮل ﻛﻠﻲ ﺑﺮای ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ اﻓﺖﻫﺎی ﺟﺰﻳﻲ ﺑﻪ ﺻﻮرت زﻳﺮ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ:
Hf : اﻓﺖ ﺟﺰﻳﻲ اﺗﺼﺎﻻت (ﻣﺘﺮ)
K : ﺿﺮﻳﺐ ﻣﻘﺎوﻣﺖ ﺑﺮای اﺗﺼﺎﻻت و ﺷﻴﺮآﻻت (ﭘﻴﻮﺳﺖ 2 ﺟﺪاول 4 و5)
V : ﺳﺮﻋﺖ ﺟﺮﻳﺎن آب (ﻣﺘﺮ ﺑﺮ ﺛﺎﻧﻴﻪ)
g : ﺷﺘﺎب ﺛﻘﻞ زﻣﻴﻦ (ﻣﺘﺮ ﺑﺮ ﻣﺠﺬور ﺛﺎﻧﻴﻪ)
اﻓﺖ اﺻﻄﻜﺎکی در ﺑﺎﻟﻬﺎی آﺑﻴﺎری ﭼﻨﺪﻗﻄﺮی (ﺗﻠﺴﻜﻮپی)
ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر رﻋﺎﻳﺖ ﻣﻼﺣﻈﺎت اﻗﺘﺼﺎدی و دﺳﺘﻴﺎﺑﻲ ﺑﻪ ﻳﻜﻨﻮاﺧﺘﻲ ﺗﻮزﻳﻊ ﻓﺸﺎر در ﺑﺎﻟﻬﺎی آﺑﻴﺎری ﻣﻲﺗﻮان ﻗﻄﺮ ﺑﺎﻟﻬﺎی آﺑﻴﺎری را ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﻛﺎﻫﺶ ﺑﺪه در ﻃﻮل آﻧﻬﺎ ﻛﻮﭼﻜﺘﺮ ﻛﺮد. وﻟﻲ در ﻋﻤﻞ اﺳﺘﻔﺎده از ﺑﻴﺶ از ﻳﻚ ﻗﻄﺮ در ﻃﻮل ﺑﺎل آﺑﻴﺎری از ﻟﺤﺎظ ﺑﻬﺮهﺑﺮداری ﻣﺸﻜﻞ میﺑﺎﺷﺪ و ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺻﻴﻪ نمیﺑﺎﺷﺪ. ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ در ﺑﺎل آﺑﻴﺎری از دو ﻗﻄﺮ اﺳﺘﻔﺎده ﺷﻮد وL1 ﻃﻮل ﻗﺴﻤﺘﻲ از ﻟﻮﻟﻪ ﻛﻪ دارای ﻗﻄﺮ ﺑﺰرﮔﺘﺮ (D1) و L2 ﻃﻮل ﻗﺴﻤﺘﻲ از ﻟﻮﻟﻪ ﻛﻪ دارای ﻗﻄﺮ ﻛﻮﭼﻜﺘﺮ (D2) ﺑﺎﺷﺪ، اﻓﺖ اﺻﻄﻜﺎﻛﻲ در ﻃﻮل ﺑﺎل از راﺑﻄﻪ زﻳﺮ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﻣﻲ ﺷﻮد:
Hf = ( Hf )D1L − (Hf )D1L2 + (Hf )D2L2
Hf : اﻓﺖ اﺻﻄﻜﺎﻛﻲ در ﻃﻮل ﺑﺎل آﺑﻴﺎری (ﻣﺘﺮ)
(Hf ) D1L : اﻓﺖ اﺻﻄﻜﺎﻛﻲ در ﺗﻤﺎم ﻃﻮل ﻟﻮﻟﻪ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﺷﺪه ﺑﺎ ﻗﻄﺮ ﺑﺰرﮔﺘﺮ D1 (ﻣﺘﺮ) = (Hf ) D1L2 اﻓﺖ اﺻﻄﻜﺎﻛﻲ در ﻃﻮل L2 ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﺷﺪه ﺑﺎ ﻗﻄﺮ ﺑﺰرﮔﺘﺮ D1 (ﻣﺘﺮ)
(Hf ) D2L2 : اﻓﺖ اﺻﻄﻜﺎﻛﻲ در ﻃﻮل L2 ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﺷﺪه ﺑﺎ ﻗﻄﺮ ﻛﻮﭼﻜﺘﺮ D2 (ﻣﺘﺮ)
ﺳﺮﻋﺖ ﻣﺠﺎز در ﺑﺎل آﺑﻴﺎری
ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦ ﺳﺮﻋﺖ ﻣﺠﺎز آب در ﺑﺎل آﺑﻴﺎری ﺟﻬﺖ ﺟﻠﻮﮔﻴﺮی از ﺿﺮﺑﺎت ﻧﺎﺷﻲ از ﺿﺮﺑﻪ ﻗﻮچ و ﻛﻤﺘﺮﻳﻦ آن ﺟﻬﺖ ﺟﻠﻮﮔﻴﺮی از رﺳﻮﺑﮕﺬاری در داﺧﻞ ﻟﻮﻟﻪ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﺪﻳﻦ ﻟﺤﺎظ ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦ ﺳﺮﻋﺖ ﻣﺠﺎز در داﺧﻞ ﺑﺎل آﺑﻴﺎری ﻛﻪ اﻏﻠﺐ در اﺑﺘﺪای ﺑﺎل اﺗﻔﺎق ﻣﻲ اﻓﺘﺪ 2/1 ﻣﺘﺮ ﺑﺮ ﺛﺎﻧﻴﻪ و ﻛﻤﺘﺮﻳﻦ آن ﻛﻪ اﻏﻠﺐ در اﻧﺘﻬﺎی آن رخ ﻣﻲدﻫﺪ 0/7 ﻣﺘﺮ ﺑﺮ ﺛﺎﻧﻴﻪ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ.
ﻓﺸﺎر اﺑﺘﺪای ﺑﺎل آﺑﻴﺎری
ﺑﺮای ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﻓﺸﺎر در ﻣﺤﻞ اﺗﺼﺎل ﺑﺎل آﺑﻴﺎری ﺑﻪ ﻟﻮﻟﻪ اﺻﻠﻲ از راﺑﻄﻪ زﻳﺮ اﺳﺘﻔﺎده ﻣﻲﺷﻮد:
Hl = Ha + αHf +0/ 5 He + Hr
Hl : ﻓﺸﺎر ﻣﻮرد ﻧﻴﺎز در اﺑﺘﺪای ﺑﺎل (ﻣﺘﺮ)
Ha : ﻓﺸﺎر ﻣﺘﻮﺳﻂ ﻛﺎرﻛﺮد آﺑﭙﺎش (ﻣﺘﺮ)
Hf : اﻓﺖ ﻓﺸﺎر در ﻟﻮﻟﻪ در اﺛﺮ اﺻﻄﻜﺎک (ﻣﺘﺮ)
He : اﺧﺘﻼف ارﺗﻔﺎع در دو ﺳﺮ ﻟﻮﻟﻪ ﻛﻪ در ﻟﻮﻟﻪﻫﺎی ﺳﺮﺑﺎﻻﻳﻲ ﻣﺜﺒﺖ و در ﻟﻮﻟﻪﻫﺎی ﺳﺮازﻳﺮی ﻣﻨﻔﻲ درﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ میﺷﻮد(ﻣﺘﺮ)
Hr : ارﺗﻔﺎع ﭘﺎﻳﻪ آﺑﭙﺎش (ﻣﺘﺮ)
α : ﺑﺮای ﺑﺎﻟﻬﺎی دارای ﻳﻚ ﻗﻄﺮ ﺑﺮاﺑﺮ 0/75 و ﺑﺮای ﺑﺎﻟﻬﺎی دارای دو ﻗﻄﺮ 0/63 ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ.
ﻃﺮاحی ﻟﻮﻟﻪﻫﺎی اصلی و ﻧﻴﻤﻪ اصلی
ﻟﻮﻟﻪﻫﺎی اصلی در ﺣﻘﻴﻘﺖ آب را از اﻳﺴﺘﮕﺎه ﭘﻤﭙﺎژ ﻳﺎ ﺳﺎﻳﺮ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺗﺄﻣﻴﻦﻛﻨﻨﺪه ﻓﺸﺎر ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺗﻮﺳﻂ ﻟﻮﻟﻪﻫﺎی ﻧﻴﻤﻪ اصلی و ﺑﻪ ﺑﺎﻟﻬﺎی آﺑﻴﺎری ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ واﺣﺪﻫﺎی زراﻋﻲ و ﻳﺎ ﻗﻄﻌﺎت آﺑﻴﺎری میرﺳﺎﻧﺪ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ ﻣﻴﺰان ﺑﺪه در اﻳﻦ ﻧﻮع ﻟﻮﻟﻪﻫﺎ ﻧﻴﺰ ﺑﺮﺣﺴﺐ ﻣﺤﻞﻫﺎی اﻧﺸﻌﺎب ﻛﻢ میﺷﻮد. اﻏﻠﺐ ﻟﻮﻟﻪﻫﺎی اﺻﻠﻲ و ﻧﻴﻤﻪ اﺻﻠﻲ از ﺟﻨﺲ لوله ﭘﻠﻲ اﺗﻴﻠﻦ، لوله ﭘﻲوی ﺳﻲ، آزﺑﺴﺖ و ﻳﺎ ﻓﻮﻻدی ﻣﻲﺑﺎﺷﻨﺪ. در ﻃﺮاﺣﻲ اﻳﻦ ﻟﻮﻟﻪﻫﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ اﻧﺘﺨﺎب ﻗﻄﺮ ﻣﻨﺎﺳﺐ (ﺑﺎ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻓﺸﺎر در اﺑﺘﺪای ﺷﺒﻜﻪ) ﺑﺮای ﻣﻘﺎﻃﻊ ﻣﺨﺘﻠﻒ، ﻣﻴﺰان ﻓﺸﺎر ﻣﻮرد ﻧﻴﺎز در ورودی ﻫﻤﻪ ﺑﺎﻟﻬﺎی آﺑﻴﺎری را ﺗﺄﻣﻴﻦ ﻧﻤﻮد.
اﻓﺖ ﻣﺠﺎز ﻓﺸﺎر در ﻟﻮﻟﻪﻫﺎی اصلی و ﻧﻴﻤﻪ اﺻﻠﻲ
ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر اﻳﺠﺎد ﻳﻜﻨﻮاﺧﺘﻲ ﻓﺸﺎر در ﺑﺎﻟﻬﺎی آﺑﻴﺎری و در ﻧﺘﻴﺠﻪ رﺳﻴﺪن ﺑﻪ ﻳﻜﻨﻮاﺧﺘﻲ ﭘﺨﺶ ﻣﻨﺎﺳﺐ در آﺑﭙﺎﺷﻬﺎ، ﺗﻐﻴﻴﺮات ﻓﺸﺎر در ﻃﻮل ﻟﻮﻟﻪﻫﺎی اﺻﻠﻲ و ﻧﻴﻤﻪ اﺻﻠﻲ ﻧﺒﺎﻳﺪ از 15 ﺗﺎ 20 درﺻﺪ ﻓﺸﺎر ﻣﺘﻮﺳﻂ ﻛﺎرﻛﺮد آﺑﭙﺎﺷﻬﺎ ﺗﺠﺎوز ﻛﻨﺪ. ﺑﺮای اﻳﻦ ﻣﻨﻈﻮر اﻓﺖ ﻓﺸﺎر ﻣﺠﺎز در ﻟﻮﻟﻪ اﺻﻠﻲ از راﺑﻄﻪ زﻳﺮ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﻣﻲ ﺷﻮد:
(∆Hm) a =0/2≈ 0/15 (Ha)
اﻓﺖ ﻓﺸﺎر ﻣﺠﺎز در ﻃﻮل ﻟﻮﻟﻪ اﺻﻠﻲ (ﻣﺘﺮ)
Ha : ﻓﺸﺎر ﻣﺘﻮﺳﻂ آﺑﭙﺎﺷﻬﺎ (ﻣﺘﺮ)
ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺷﻴﺐ ﻟﻮﻟﻪ اﺻﻠﻲ و ﻧﻴﻤﻪ اﺻﻠﻲ، اﻓﺖ ﻣﺠﺎز اﺻﻄﻜﺎﻛﻲ در ﻃﻮل ﻟﻮﻟﻪ اﺻﻠﻲ از راﺑﻄﻪ زﻳﺮ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﻣﻲﺷﻮد:
(Hfm) a = (∆Hm)a − ∆E
(Hfm)a : اﻓﺖ اﺻﻄﻜﺎک ﻣﺠﺎز در ﻟﻮﻟﻪ اﺻﻠﻲ و ﻧﻴﻤﻪ اﺻﻠﻲ (ﻣﺘﺮ) = (∆Hm)a اﻓﺖ ﻣﺠﺎز ﻓﺸﺎر در ﻟﻮﻟﻪ اصلی و ﻧﻴﻤﻪ اﺻﻠﻲ (ﻣﺘﺮ)
∆E : اﺧﺘﻼف ارﺗﻔﺎع اﺑﺘﺪا و اﻧﺘﻬﺎی ﻟﻮﻟﻪ اصلی و ﻧﻴﻤﻪ اﺻﻠﻲ ﺑﺮای ﺳﺮﺑﺎﻻﻳﻲ ﻣﺜﺒﺖ و ﺑﺮای ﺳﺮازﻳﺮی ﻣﻨﻔﻲ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﻮد (ﻣﺘﺮ)
ﻃﻮل ﻟﻮﻟﻪﻫﺎی اصلی و ﻧﻴﻤﻪ اصلی
ﻃﻮل ﻟﻮﻟﻪﻫﺎی اﺻﻠﻲ و ﻧﻴﻤﻪ اﺻﻠﻲ ﺑﺴﺘﮕﻲ ﺑﻪ ﻣﺤﻞ آﺑﮕﻴﺮ اﺻﻠﻲ ﻣﺰرﻋﻪ و ﻣﺴﻴﺮ اﻧﺘﻘﺎل آب دارد. ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ اﻳﻨﻜﻪ ﻣﺴﻴﺮ اﻧﺘﻘﺎل ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﺗﻌﺪاد ﻗﻄﻌﺎت زراﻋﻲ و آراﻳﺶ ﺑﺎﻟﻬﺎی آﺑﻴﺎری ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ، در ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺑﺪه ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻼﺣﻈﻪای ﺑﺮای ﻗﻄﻌﺎت زراﻋﻲ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻛﺎﺳﺘﻪ ﻣﻲﺷﻮد. در ﻃﺮاﺣﻲ ﻟﻮﻟﻪﻫﺎی اﺻﻠﻲ و ﻧﻴﻤﻪ اﺻﻠﻲ ﻫﺮ ﻗﻄﻌﻪ از ﻟﻮﻟﻪ ﺑﻪ ﻃﻮر ﺟﺪاﮔﺎﻧﻪ ای ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻃﻮﻟﻲ از ﻟﻮﻟﻪ اﺻﻠﻲ ﻛﻪ ﺑﺪه ﻣﺸﺨﺼﻲ را اﻧﺘﻘﺎل ﻣﻲ دﻫﺪ در ﻣﺤﺎﺳﺒﺎت ﻣﺪﻧﻈﺮ ﻗﺮار ﻣﻲ ﮔﻴﺮد و ﺑﻬﺘﺮ اﺳﺖ ﻃﻮل ﻟﻮﻟﻪ اﺻﻠﻲ و ﻧﻴﻤﻪ اﺻﻠﻲ ﻣﻀﺮﺑﻲ از ﻃﻮل ﻃﻲ ﺷﺪه ﺗﻮﺳﻂ ﻳﻚ ﺑﺎل آﺑﻴﺎری در ﻳﻚ دور آﺑﻴﺎری و ﻳﺎ ﻃﻮل ﻗﻄﻌﺎت زراﻋﻲ ﺑﺎﺷﺪ.
ﺑﺪه ﻟﻮﻟﻪﻫﺎی اﺻﻠﻲ و ﻧﻴﻤﻪ اﺻﻠﻲ
ﺑﺪه ﺟﺮﻳﺎن در ﻟﻮﻟﻪﻫﺎی اﺻﻠﻲ و ﻧﻴﻤﻪ اﺻﻠﻲ از ﺣﺎﺻﻞ ﺟﻤﻊ ﺑﺪه ﻣﻮرد ﻧﻴﺎز ﻟﻮﻟﻪﻫﺎ و ﺑﺎﻟﻬﺎی آﺑﻴﺎری اﻧﺸﻌﺎﺑﻲ از آﻧﻬﺎ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﻳﺰی آﺑﻴﺎری ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻫﻢزﻣﺎن آﺑﻴﺎری ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻲﮔﺮدد.
ﻗﻄﺮ ﻟﻮﻟﻪﻫﺎی اﺻﻠﻲ و ﻧﻴﻤﻪ اﺻﻠﻲ
ﻗﻄﺮ ﻟﻮﻟﻪﻫﺎی اﺻﻠﻲ و ﻧﻴﻤﻪ اﺻﻠﻲ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺑﺪه، ﻃﻮل و اﻓﺖ ﻣﺠﺎز ﺑﻪ ﻧﺤﻮی ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻲ ﮔﺮدد ﻛﻪ اﻓﺖ اﺻﻄﻜﺎﻛﻲ از اﻓﺖ ﻣﺠﺎز در ﻃﻮل ﻟﻮﻟﻪ اﺻﻠﻲ و ﻧﻴﻤﻪ اﺻﻠﻲ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻧﺸﻮد.
اﻓﺖ اﺻﻄﻜﺎکی در ﻟﻮﻟﻪﻫﺎی اﺻﻠﻲ و ﻧﻴﻤﻪ اﺻﻠﻲ
اﻓﺖ اﺻﻄﻜﺎکی در ﻟﻮﻟﻪﻫﺎی اصلی و ﻧﻴﻤﻪ اﺻﻠﻲ ﺑﻪﻃﻮر ﻋﻤﺪه ﺷﺎﻣﻞ اﻓﺖ در ﻃﻮل ﻟﻮﻟﻪﻫﺎ و اﻓﺖ در اﺗﺼﺎﻻت ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ. اﻓﺖ اﺻﻄﻜﺎﻛﻲ (اﻓﺖ ﻛﻠﻲ) در ﻃﻮل ﻟﻮﻟﻪ ﻫﺎ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺑﺪه و ﻃﻮل ﻟﻮﻟﻪ از راﺑﻄﻪ 9-2 ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﻣﻲﺷﻮد. ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ اﺗﺼﺎﻻﺗﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ زاﻧﻮﻫﺎ، ﺳﻪراﻫﻲ ﻫﺎ، ﻛﺎﻫﻨﺪهﻫﺎ و اﻓﺰاﻳﻨﺪهﻫﺎ، ﺗﺒﺪﻳﻞﻫﺎ، ﺷﻴﺮﻫﺎ، ﻛﻨﺘﻮرﻫﺎ و ﻏﻴﺮه ﺑﺎﻋﺚ اﻓﺖ ﻓﺸﺎر ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ (اﻓﺘﻬﺎی ﺟﺰﻳﻲ)، ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ اﻓﺖ اﺻﻄﻜﺎﻛﻲ ﺟﻤﻊﮔﺮدد.
ﺳﺮﻋﺖ ﻣﺠﺎز آب در ﻟﻮﻟﻪﻫﺎی اصلی و ﻧﻴﻤﻪ اصلی
ﻛﻤﺘﺮﻳﻦ ﺳﺮﻋﺖ ﻣﺠﺎز در ﺧﻄﻮط ﻟﻮﻟﻪ از ﻟﺤﺎظ رﺳﻮﺑﮕﺬاری و ﺗﺠﻤﻊ ﻫﻮا ﻣﻬﻢ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ. ﺣﺪ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺳﺮﻋﺖ از ﻟﺤﺎظ رﺳﻮﺑﮕﺬاری ﺑﺴﺘﮕﻲ ﺑﻪ ﻧﻮع و ﻣﻴﺰان ﻣﻮاد ﻣﻮﺟﻮد در آب دارد. ﺳﺮﻋﺘﻲ ﻛﻪ ﻣﺎﻧﻊ رﺳﻮﺑﮕﺬاری و ﺗﺠﻤﻊ ﻫﻮا در ﺧﻄﻮط ﻟﻮﻟﻪ ﻣﻲ ﺷﻮد 0/7 ﺗﺎ 1 ﻣﺘﺮ ﺑﺮ ﺛﺎﻧﻴﻪ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ.
ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦ ﺳﺮﻋﺖ ﻣﺠﺎز در ﺧﻄﻮط ﻟﻮﻟﻪ اﺻﻠﻲ و ﻧﻴﻤﻪاﺻﻠﻲ ﻧﻴﺰ از ﻟﺤﺎظ ﻛﻨﺘﺮل ﺿﺮﺑﻪ ﻗﻮچ و ﺟﻠﻮﮔﻴﺮی از ﺗﺮﻛﻴﺪﮔﻲ ﻟﻮﻟﻪﻫﺎ اﻫﻤﻴﺖ دارد. از اﻳﻦ ﻟﺤﺎظ ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦ ﺳﺮﻋﺖ ﺑﺴﺘﮕﻲ ﺑﻪ ﺟﻨﺲ ﻟﻮﻟﻪ ﻫﺎ داﺷﺘﻪ و 1/5 ﺗﺎ 2/5 ﻣﺘﺮ ﺑﺮ ﺛﺎﻧﻴﻪ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ. ﺳﺮﻋﺖ 1/5 ﺑﺮای ﻟﻮﻟﻪ ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ از اﺳﺘﺤﻜﺎم ﻛﻤﺘﺮی ﺑﺮﺧﻮردارﻧﺪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻟﻮﻟﻪﻫﺎی آزﺑﺴﺖ ﺳﻴﻤﺎن و ﺑﺘﻨﻲ و ﺳﺮﻋﺖ 2/5 ﺑﺮای ﻟﻮﻟﻪﻫﺎی ﻣﻘﺎوم ﺗﺮ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻟﻮﻟﻪﻫﺎی ﻓﻮﻻدی ﺗﻮﺻﻴﻪ ﻣﻲﮔﺮدد.
ﺳﺮﻋﺖ اﻗﺘﺼﺎدی
ﺑﺮای ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﺳﺮﻋﺖ اﻗﺘﺼﺎدی ﺟﺮﻳﺎن آب ﻛﻪ ﻫﻤﺎن ﺳﺮﻋﺖ آب در ﻗﻄﺮ اﻗﺘﺼﺎدی ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ و ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﻛﺎﻫﺶ ﻫﺰﻳﻨﻪﻫﺎ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ ﺑﺎﻳﺪ ﻣﺠﻤﻮع ﻫﺰﻳﻨﻪﻫﺎی ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاری اوﻟﻴﻪ و ﻫﺰﻳﻨﻪﻫﺎی ﺟﺎری را ﺑﺮای اﻧﺘﻘﺎل ﻳﻚ ﺑﺪه ﻣﺸﺨﺺ ﺑﺎ ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮ ﻟﻮﻟﻪ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ و ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻧﻤﻮد. ﻗﻄﺮی ﻛﻪ ﻛﻤﺘﺮﻳﻦ ﻫﺰﻳﻨﻪ را داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻗﻄﺮ اﻗﺘﺼﺎدی و ﺳﺮﻋﺖ آب در اﻳﻦ ﻗﻄﺮ ﺳﺮﻋﺖ اﻗﺘﺼﺎدی ﻧﺎﻣﻴﺪه ﻣﻲﺷﻮد.
ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﻌﻤﻮل ﺳﺮﻋﺘﻬﺎی 0/6 ﺗﺎ 1/2 ﻣﺘﺮ ﺑﺮ ﺛﺎﻧﻴﻪ ﺑﺮای ﻗﻄﺮﻫﺎی ﺗﺎ 500 ﻣﻴﻠﻲﻣﺘﺮ و 0/8 ﺗﺎ 1 ﻣﺘﺮ ﺑﺮ ﺛﺎﻧﻴﻪ ﺑﺮای ﻗﻄﺮﻫﺎی ﺑﺰرﮔﺘﺮ از 500 ﻣﻴﻠﻲﻣﺘﺮ ﺟﺰء ﺳﺮﻋﺘﻬﺎی ﻣﻌﻤﻮل اﻗﺘﺼﺎدی ﻫﺴﺘﻨﺪ. وﻟﻲ ﺑﻬﺘﺮ اﺳﺖ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﺸﺨﺼﺎت ﻫﺮ ﻃﺮح اﻳﻦ ﺗﺤﻠﻴﻞ ﺑﻪ ﻃﻮر ﺟﺪاﮔﺎﻧﻪ اﻧﺠﺎم ﮔﺮﻓﺘﻪ و ﺳﺮﻋﺘﻬﺎی اﻗﺘﺼﺎدی ﺑﻪ ﻃﻮر دﻗﻴﻖ ﻣﺸﺨﺺ ﺷﻮﻧﺪ.
ﺷﻜﻞ -2-2 ﺳﺮﻋﺖ و ﻗﻄﺮ ﺑﻬﻴﻨﻪ در ﻟﻮﻟﻪﻫﺎی اصلی اﻧﺘﻘﺎل آب
از آﻧﺠﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﻫﺰﻳﻨﻪﻫﺎی ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاری اوﻟﻴﻪ اﻏﻠﺐ در اﺑﺘﺪای ﻛﺎر ﭘﺮداﺧﺖ میﺷﻮد و ﻫﺰﻳﻨﻪﻫﺎی ﺟﺎری ﺑﻪ ﻃﻮر ﺳﺎﻟﻴﺎﻧﻪ و در ﻃﻮل ﻋﻤﺮ ﻣﻔﻴﺪ ﻃﺮح میﺑﺎﺷﺪ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ اﻳﻦ دو ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺧﺎم اﻣﻜﺎن ﭘﺬﻳﺮ نمیﺑﺎﺷﺪ. ﺑﺮای اﻳﻦ ﻣﻨﻈﻮر ﺑﺎﻳﺪ ﻫﺰﻳﻨﻪﻫﺎی ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاری اوﻟﻴﻪ را در ﺿﺮﻳﺒﻲ ﺑﻪ ﻧﺎم ﺿﺮﻳﺐ ﺑﺎزﮔﺸﺖ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺿﺮب ﻧﻤﻮد ﺗﺎ ﺑﻪ ﻫﺰﻳﻨﻪ ﺛﺎﺑﺖ ﺳﺎﻟﻴﺎﻧﻪ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷﻮد. روش ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ اﻳﻦ ﺿﺮﻳﺐ و ﭘﺎراﻣﺘﺮﻫﺎی ﻣﺮﺑﻮط در راﺑﻄﻪ 41-1 ﺑﻴﺎن ﮔﺮدﻳﺪه اﺳﺖ.
ﺑﺮای ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﻫﺰﻳﻨﻪ ﺗﺄﻣﻴﻦ اﻧﺮژی ﻧﻴﺰ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻓﺖ اﺻﻄﻜﺎکی ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﺷﺪه ﺑﺮای ﻟﻮﻟﻪ از راﺑﻄﻪ زﻳﺮ اﺳﺘﻔﺎده میﺷﻮد.
ﺗﻮزﻳﻊ ﻓﺸﺎر در ﺧﻄﻮط ﻟﻮﻟﻪ اصلی و ﻧﻴﻤﻪ اصلی
ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﻛﻨﺘﺮل ﻓﺸﺎر در ﻣﺤﻞ اﻧﺸﻌﺎﺑﻬﺎ، آﺑﮕﻴﺮﻫﺎ و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﻧﻘﺎط ﭘﺴﺘﻲ و ﺑﻠﻨﺪی ﺧﻂ ﻟﻮﻟﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺧﻂ اﻧﺮژی را در ﻃﻮل ﻟﻮﻟﻪ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﻧﻤﻮد. ﻣﻘﺪار اﻧﺮژی در ﻫﺮ ﻧﻘﻄﻪ ﻛﻪ ﺑﺮاﺑﺮ ﻣﺠﻤﻮع اﻧﺮژی ﭘﺘﺎﻧﺴﻴﻞ و ﺟﻨﺒﺸﻲ در آن ﻧﻘﻄﻪ میﺑﺎﺷﺪ، از راﺑﻄﻪ زﻳﺮ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ میﺷﻮد:Z : رﻗﻮم ﻣﺮﻛﺰ ﺧﻂ ﻟﻮﻟﻪ (ﻣﺘﺮ از ﺳﻄﺢ درﻳﺎ)
γP : ارﺗﻔﺎع ﻓﺸﺎر در ﻣﺮﻛﺰ ﺧﻂ ﻟﻮﻟﻪ (ﻣﺘﺮ)
2g/V2 : ارﺗﻔﺎع ﺟﻨﺒﺸﻲ ﻧﺎشی از ﺳﺮﻋﺖ آب (ﻣﺘﺮ)
Hf : اﻓﺖ اﺻﻄﻜﺎکی در ﺑﻴﻦ دو ﻧﻘﻄﻪ (ﻣﺘﺮ)
ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ آﻧﻜﻪ اﻏﻠﺐ ﻣﻘﺪاری اﻧﺮژی در اﺑﺘﺪای ﺧﻂ ﻟﻮﻟﻪ ﻣﺸﺨﺺ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از راﺑﻄﻪ ﺑﺎﻻ در ﺳﺎﻳﺮ ﻧﻘﺎط میﺗﻮان ﻣﻘﺪار اﻧﺮژی ﻳﺎ ﻓﺸﺎر را ﺑﻪدﺳﺖ آورد. ﺑﺮای ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﻓﺸﺎر اﺳﺘﺎﺗﻴﻚ ﻧﻴﺰ در اﻳﻦ راﺑﻄﻪ ﻣﻘﺪار اﻓﺖ اﺻﻄﻜﺎﻛﻲ ﺻﻔﺮ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه و ﻣﻘﺪار ﻓﺸﺎر ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﻣﻲﺷﻮد.
ﺑﺎ ﻣﺸﺨﺺ ﺷﺪن ﻣﻘﺪار ﻓﺸﺎر دﻳﻨﺎﻣﻴﻜﻲ و اﺳﺘﺎﺗﻴﻜﻲ و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ رﺳﻢ ﺧﻂ اﻧﺮژی در ﻃﻮل ﻟﻮﻟﻪ میﺗﻮان ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻃﺮاﺣﻲ ﻫﻴﺪرولیکی اﻧﺠﺎم ﮔﺮﻓﺘﻪ اﻇﻬﺎر ﻧﻈﺮ ﻧﻤﻮد و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ اﻧﺘﺨﺎب ﻧﻮع ﻟﻮﻟﻪﻫﺎ و ﻛﻼس ﻓﺸﺎری آﻧﻬﺎ ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮی ﻛﺮد.