تجربه و تحقیقات نشان می دهد که در پایان این یک دوره یک تا دو و نیم ساله خوب و جذاب، به صورت مختصر و مفید شما این دستاوردها را به دست خواهید آورد:
شبکه سازی حرفه ای: همه جای دنیا، مهمترین کاربرد خواندن MBA شبکه سازی است. در اینجا منظور از شبکه سازی، برقراری ارتباط حرفه ای و دوستانه با همکلاسی ها است. (حالا برای بعضی ها این شبکه سازی شامل اساتید هم می شود البته!) این شبکه سازی بعدها در سه حوزه حتما برای شما مفید خواهند بود: دسترسی به فرصت های جدید کاری یا کسب و کاری، دسترسی به برخی اطلاعات که از راه های معمول نمی شود به آنها راحت دست یافت و انجام پروژه های مشترک.
آشنایی با شاخه های اصلی علم مدیریت: استراتژی، بازاریابی، سازماندهی، رهبری، فاینانس، رفتار سازمانی، تئوری تصمیم، مدیریت تکنولوژی، مدیریت ریسک و … نمونه هایی از درس های رشته MBA هستند. با گذراندن این دوره به نسبت قبل از آن این فرق را خواهید داشت که می دانید هر کدام از شاخه های علم مدیریت یعنی چه و به چه دردی می خورند و این «دانستن» باعث می شود تا بفهمید که برای آینده باید روی کدام حوزه ها سرمایه گذاری علمی بیشتری کنید، کدام شاخه های علم مدیریت به درد شما در شغل امروز و فردایتان می خورند و کدام حوزه های علم مدیریت را باید براساس علاقه شخصی دنبال کنید.
آموزش ایده گرفتن و ایده پردازی: با مطالعه دروس MBA و حل کردن مسائل دنیای واقعی در رشته حین تحصیل، بعد از دوران تحصیل خواهید دید که چقدر نکته سنج تر از چند سال قبل شده اید و چقدر بهتر از قبل می توانید یک ایده مخصوصا از نوع کسب و کاری اش را پرورش بدهید. شاید علتش دو چیز باشد: خواندن دروس گوناگون و ایده های متفاوت آنها نسبت به موضوعات واحد و ایده ها و کامنت های اساتید و ایده ها و سوالات همکلاسی ها در مورد دروس مختلف.
فهمیدن شکاف میان تئوری و عمل و ارتباط میان آنها: اگر قبل از تحصیل در دوره MBA یا حین تحصیل دارای تجربه کاری باشید، متوجه می شوید که دنیای تئوری های مدیریت با دنیای عمل چقدر متفاوتند و مهمتر اینکه: شما اگر بنیان های فلسفی و اصول پایه علمی یک حوزه را خوب بلد باشید، بهتر و آسان تر می توانید برای حل مسائل دنیای واقعی ایده پردازی کنید و ابزار تولید کنید. برای همین است که عمیقا توصیه می کنم که بدون داشتن تجربه کاری و بدون داشتن برنامه برای ورد سریع به بازار کار، MBA را انتخاب نکنید!
|